یاسین یاسین ، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

یاسین یاس روی زمین

تولدت مبارک1

روزتولدتوستاره هادمیدند پرستوهای عاشق به خونشون رسیدند روزتولدتوبخت من ازراه رسید نیمه جونی،جون گرفت تشنه به دریارسید تکرارحرفهای منی مثل سرود زندگی عشقت شده برای من بودونبودزندگی ...
30 مهر 1390

شب تولد چهار سالگی

تولد تولد تولدت مبارک امشب شب تولدت مامان جونی تولدت مبارک ان شاالله به همه آرزوهات برسی اون قدر خوبی که می شه واسه تو همه شعرای ناگفته رو گفت حرف تازگی داره همیشه روزی صد بار میشه حرفاتو شنفت ...
30 مهر 1390

بدون عنوان

دیروز تو مهد زبان جشن ماکارونی داشتیم مامانا هم بودن خیلیییییییییییییییییییییی خوش گذشت اینم چندتا عکس چقد خوشمزه است استراحت بعد از خوردن ...
29 مهر 1390

عطر یاس مامان

گاه می خواهم فرار کنم از تو، از خودم اما به کجا؟ هوا هم بوی تو را می‌دهد یک، دو، سه... نفس را در سینه حبس می‌کنم چشمانم را می‌بندم پلک هایم را محکم می‌فشارم تصویر تو لحظه به لحظه پررنگ‌تر می‌شود بوی تو در سرم می‌پیچد مست می‌شوم دستانم را به زاویه نود از بدنم باز می‌کنم می‌چرخم، می‌چرخم، می‌چرخم بر مدار زمین برخلاف عقربه‌های ساعت مست می‌شوم... گیج می‌خورم انگار نفس را با تو یکجا بلعیده‌ام یک، دو،‌ سه... آه می‌کشم معلق می‌شود یادت... و عطرت یکجا در هوا مست می&...
24 مهر 1390

ای تو لنگر گاه تسکین دلم

ای مطلع شرق تغزل چشمهایت خورشید ها سرمی زنند از پیش پایت ای عطر تو از آسمان نیلوفری تر پیچیده در هرم نفسهایم ، هوایت نفسمی مامان ، دوست ترت دارم از هرچه هست / ای تو به من از خود من خویش تر .  لحظه های آغاز نفسهایت نزدیک می شود ، و فصل نوی زندگیم را به یادم می آورد مادر بودن با تو معنا پیدا کرد ،   دوست تر از آنکه بگویم چقدر بیشتر از بیشتر از بیشتر ...
24 مهر 1390

نکته های زندگی

لطفا در زندگی فقط خودت باش چون بقیه نقشها توسط دیگران گرفته شده     نازنینم ، خداوند وجود تورا یکتا آفریده است شاکرش باش،‌و قدر  زیستنت را بدان که تو یگانه ترین در خلقت بزرگ خداوندی . و بدان که او عاشقانه در کنارت همواره است ...
21 مهر 1390

بوی مهر

پاک کن هایی زپاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم گرمی دستان مان از آه بود برگ دفترهای مان از کاه بود تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم با وجود سوز و سرمای شدید ریزعلی پیراهنش را می درید کاش می شد باز کوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم عزیز دل مامان ، شاید این آرزوی خیلی از ما آدم بزرگا باشه ، شما هم یه روز بزرگ می شی ، امیدوارم لحظه لحظه دوران کودکیت  برات یاد آور خاطرات شیرین باشه  . ...
21 مهر 1390

تو آفتاب منی

پسر گلم نازنینم تو آفتاب منی با تو باک از آنم نیست که یک ستاره به هر هفت آسمانم نیست آ رامش وجود من و بابایی .خیلی دوستت داریم .
17 مهر 1390